گیتاگیتا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

گیتاجون

پاییز 1402

می دونی دخترم که من عاشق پاییزم امروز 23 مهرماهه و اولین بارون پاییزی بارید و این بهونه ای شد که من در صفحه ی خاطراتت بنویسم. امروز صبح با هم پیاده روی خوبی کردیم و از این هوای خوب لذت بردیم... دوستت دارم بهونه ی قشنگ من برای زیستن عکس های پاییزی در رچ ...
23 مهر 1402

سال ۱۴۰۲

دخترک گیسو کمند و مهربونم سلام الان که دارم برات می‌نویسم تو دقیقا نه سال و سیزده روزه که کنار مایی و برای این با تو بودن هزاران بار شکر... زیبای من در اواخر سال گذشته بابا ناقوس عزیزم رو از دست دادم... ندارمش و بسیار دلتنگم اما حضور تو دردم رو تسکین میده... روح بزرگش قرین رحمت حق دو روز دیگه آغاز سال تحصیلی جدیده و تو به کلاس چهارم خواهی رفت، امیدوارم امسال هم با تلاشت موفق باشی و خوشحال❤️ تو دختر هنرمند، عاشق نقاشی و فعالیت های هنری هستی و من بسیار از این موضوع شادم 😍 در ادامه چند عکس از روزها و سالهای گذشته میگذارم ، بمونه به یادگار دوستت دارم اینو بدون که تا همیشه قلبم به ع...
30 شهريور 1402

گیتای شش ساله ی من

گیتای من چند ساله اینجا چیزی ننوشتم... دلم تنگ شد برای سالهای قبل تو الان یه دختر زیبای شش ساله ای که می‌ره کلاس اول برای اولین سال تحصیلت خیلی برنامه داشتم اما افسوس امسال بخاطر کرونا فقط روز اول رو برای آشنایی به مدرسه رفتی... تو یه دختر پر از شور و عشقی که زندگی در کنارت بزرگترین شانس من و باباییه عاشق طبیعتی عاشق حیوونا پر از خلاقیت و ابتکار از خدا هزاران بار ممنونم که مادرتم عزیزترینم.... ...
27 آبان 1399

نوروز 96

سلام دختر نازم... فرشته خوشکلم سومین بهار زندگیت مبارک قبل از سال جدید که مثل هرسال به تمیزکاری و خرید و ... گذشت. خداروشکر که همه سالم و خوش در کنار هم بودیم     سال تحویل ظهر بود. ما رفتیم دنبال مامان گیتی و بابا ناقوس و یاسی جون و همه با هم رفتیم سر مزار دایی پوریای عزیز. دایی پیمان و خاله سمیه و یگانه جونم آمدن. خلاصه که در کنار هم بودیم. فضای اونجا دلگیر بود. خیلی از خانواده ها سال اولی بود که عزیزانشون در کنارشون نبودن و ... جای همه اونایی که نیستن خالی ... مخصوصا داداش عزیزم که کمبود محبتاش خیلی حس میشه. روحش شاد.     درست لحظه سال تحویل بارون گرفت... ما هم اومدیم خو...
25 فروردين 1396

برف بازی بهمنی...خوسف...نقاشی...مسواک

سلام دخترک قشنگم مامان گرفتارتو ببخش خوب؟ آفرین!! دخترم از اتفاقای این چند وقته بگم. اول اینکه ماه گذشته شوهر خاله عزیزم به رحمت خدا رفتن. روحشون شاد... ما یه روز واسه برگزاری یه مراسم رفتیم خوسف و بعدشم با دایی پیام رفتیم مزرعه... گل نرگس چیدیم       دخترکم با کمک بابا جونش مسواک میزنه... البته دندونای جلوش داغونن... دندانپزشک گفته فعلا کاری از دستش بر نمیاد... باید سه ساله بشی تا بشه درستش کرد. دکتر گفت این مشکل بخاطر خوردن شیر در خواب بوده.       دخترم یه نقاش شده... نی نی میکشه...عاشق نقاشی هم هست و دوست داره واسش یه ببعی بکشم که داره علف میخوره......
20 بهمن 1395

یلدای 95

دخترک ناز و خوشکلم... سلاااااام امسال یلدا رو در کنار خانواده عزیزم گذروندیم خدا رو شکر بابت این با هم بودن ها... من هم که از ظهر درگیر کارای خونه و ... بودم و شب فقط تونستم خودمو حاضر کنم. اما همه چیز اونجوری بود که میخاستم و خوش گذشت...   بابای نازم مامان گیتی چون رفته بود چشم پزشکی کمی دیرتر رسیدن     امسال باباناقوس مراسم فال حافظ خونی رو بصورت مسابقه برگزار کرد و هرکس فالشو خودش میگرفت و باید ابیات رو بدون غلط و با لحن خوب میخوند... البته دایی پیام بخاطر تبحرش بعنوان پیشکسوت معرفی شد و در مسابقه شرکت نکرد... و اما برنده مسابقه: یاسی جووووووون   جایزشم از با...
4 دی 1395

جنگلووونه

سلام فرشته ناز دختر برگ گلم جمعه 26 آذر مراسم جنگلانه برگزار شد. کاشت بذر بادام کوهی در منطقه شکرآب بیرجند... مراسم خوبی بود و نسبتا شلوغ بود خوب دختر همیشه در صحنه منم کلی بذر کاشت:   دخترکم به درخواست خودش رفت توی چاله تا ببینه مکان مناسبی برای درخت هست یا نه؟!!       گیتا و بابا باهم بذر کاشتن... همچنین گیتا و بردیا گیتا به تنهایی:   ایشون هم بابا در حال عکاسی در ارتفاع!! روز خوبی بود... دیروز هم سی و ششمین سال تولد بابایی بود... الهی زنده باشه... ظهر به همین مناسبت رفتیم نهارو بیرون خوردیم و خوشحالی کردیم!! دخترکم دوستت دارم.....
28 آذر 1395

تعطیلات

سلام. دخترک نازم این چند روز تعطیل بودیم و باهم روزای خوبی رو گذروندیم... روز سه شنبه با مامان گیتی رفتیم خوسف. حتی خونه نرفتیم و نهارمونم توی مزرعه خوردیم...               روز بعد رفتیم رچ. البته چون هوا سرد بود مامان گیتی نیومد. زیاد ازت عکس نگرفتم بیشتر از خودم عکس گرفتم:     پنجشنبه هم که من و مامان گیتی و خاله صدره و فرزانه و یاسی رفتیم بهلگرد... جمعه صبح هم رفتیم حلیم خریدیم و با هم رفتیم بند دره خوش گذشت. یکم پیاده روی کردیم و صبحونه خوردیم. خداروشکر واقعا هوا عالیییی بود:       ...
13 آذر 1395

سلام پاییز زمستونی!(گیتا و اولین برف)

سلام ناز ناز مامان. دخترک قشنگ و خانومم خیلی ازت عذرخواهم که دیر دیر وبلاگتو به روز میکنم. عشقم اینو بدون دلم واست میتپه. صبحا وقتی خوابی ازت جدا میشم و غروب وقتی بازم خوابی می رسم خونه. ببخش گلم. امیدوارم بهت در نبودم خوش بگذره و اذیت نشی... فرشته کوچولو جمعه پنجم آذر 95 تو اولین دونه های سپید برفو دیدی... خیلی زیبا بود... خدا رو شکر میکنم که بالاخره بارید اونم روز جمعه که میتونستیم کنار هم برف ببینیم صبح بابایی بیدارم کرد و گفت پاشو پاشو... بریم دخترمون اولین برف زندگیشو ببینه!! سریع حاضر شدیم و با هم رفتیم حلیم خریدیم. متاسفانه یاسی گلی امتحان قلمچی داشت و نمیتونست ما رو همراهی کنه. خلاصه رفتیم بند دره. یه جای خوب ماشینو پارک ...
7 آذر 1395

خیلی وقته نیومدم!!!

سلام قند و عسل مامانی. امیدوارم خوب و خوش و سالم باشی. وقت نمیشه زود زود سر بزنم. یاد قدیما بخیر که هر دو سه روز یبار پست میگذاشتم و ... چند وقتی مرخصی بودم اما عملا کار مفیدی انجام ندادم... مسافرت هم نرفتیم و در کل حیف مرخصی هام که تموم شد... مجبور شدم بیام شهرستانی که قبلا کار میکردم. از این بابت فوق العاده ناراحتم و دوست ندارم بیام اینجا... اما دریغ که مجبورم... خوب ولش کن بیا حرف خوب بزنیم... هفته گذشته تاسوعا و عاشورای حسینی بود و ما هم رفتیم خوسف و شب ها هم بیرجند بودیم خداروشکر که لحظات خوبی رو گذروندیم روز جمعه 16 مهر هم مراسم شیرخوارگان حسینی با یگانه جونو مامانش بودیم... اینم بگم که بر عکس سالهای گذشته اصلا ...
24 مهر 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیتاجون می باشد