گیتاگیتا، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

گیتاجون

تاسوعا و عاشورای امسال با تو و بدون پوریا

1393/8/14 16:00
نویسنده : مامان
207 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گیتای من

دلمون گرفته عزیزم

دل هممون

یاد روزایی که همه با هم بودیم  بخیر...

امسال تاسوعا و عاشورا یه هوای دیگه داشت. غم پوریا روی سینمون بد جور سنگینی میکنه. خدا به دادمون برسه...

روز تاسوعا ما و مامان گیتی و یاسی رفتیم سر مزار پوریا. یه دسته عزاداری آمدن و واسه پوریا حمد و توحید خوندن و واسش طلب مغفرت کردن. خیلی دلم سوخت  پوریا بینشون نیست که مثل زمانی که سالم بود زنجیر بزنه و حسین حسین بگه...

 

 

ازونجا هم رفتیم خوسف. سر مزار مادر بزرگا و پدر بزرگا

خدا همشون رو رحمت کنه

بابایی هم که از صبح میرفت عزاداری

عصر از خوسف برگشتیم و مامانی و یاسی رفتن روضه ما هم آمدیم خونه تا شب که باز بابایی رفت هیئت. مامان گیتی هم آمد پیشمون تا تنها نباشیم.صبح عاشورا هم اول رفتیم خونه دایی بزرگم که مریضن و نمیتونن برن جایی. گفتیم اینجوری دلشون شادمیشه. بعدشم با هم رفتیم سر مزار داداشم. اونجا مراسم ظهر عاشورا برگزار میشه و همه دسته های عزاداری بیرجند میان اونجا. بابا هم ما رو دید و با هم رفتیم کنار دسته ها چند تا عکس گرفتیم از دخترکم.  تا حدود 3 بودیم بعدشم رفتیم خونه مامانی .بابایی هم غذای تبرک آورد و با هم نهار خوردیم.

جای همه کسایی که امسال نبودن خالی... جاشون توی قلبمونه.

 

 

 

 

 

همیشه زیر بیرق امام حسین، حسینی باشی.

دوست دارم

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامانی گیتا جون
15 آبان 93 8:57
از سفر داغدیده، آمده ام دل ز هستی بریده، آمده ام زینبم من، که از دیار عراق رنج و حسرت کشیده، آمده ام اینک از شام با لباس سیاه چون شب بی سپیده، آمده ام شادی دهر را زکف داده غم عالم خریده، آمده ام گرچه با قامتی رسا رفتم لیک، با قدّی خمیده، آمده ام پیکر پاک سرو قدانْ را بروی خاک، دیده آمده ام دسته گلهای نازنینم را دست بیداد، چیده آمده ام دیده ام یک چمن، گل پرپر خار در دل خلیده، آمده ام پای هرگل، گلاب گریه ی من باتأثّر، چکیده آمده ام باد یغما گر خزان هرچند بر بهارم وزیده، آمده ام سربلندم که با اسارت خویش افتخار آفریده آمده ام تار و پود ستم، به تیغ سخن با شهامت، دریده آمده ام پی محو ستم اگر رفتم با همان عزم وایده آمده ام ازکنار مجاهدان شهید وز جهاد عقیده آمده ام بارها از سر حسین عزیز صوت قرآن شنیده آمده ام گر رود خون زدیده ام نه عجب من که بی نور دیده آمده ام هدفم، اعتلای قرآن بود به مرادم رسیده آمده ام شاهد صبح و شام من شفق است کز سفر، داغدیده آمده ام *************** کوثر جان ان شا ا... به حق دل داغدیده حضرت زینب خداوند آقا پوریا رو رحمت و با سید الشهدا محشور کنه و به شما هم صبر تحمل این مصیبت رو عنایت کنه
مامان
پاسخ
ممنونم شیما جان از شعر قشنگی که ارسال کردی خیلی سپاسگزارم امیدوارم خدا همه رفتگان رو رحمت کنه
خـآلـــﮧ فاطمـــﮧ
27 آبان 93 12:31
روحش شـــــــــــــــــــاد
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیتاجون می باشد