دوباره تولد
سلام گیتا جووونی
عزیز دلم یکشنبه شب رفتیم خونه خاله زهرا مامان آرش جون
خاله زهرا نتونسته بود بیاد تولدت واسه همینم ما یه دونه کیک گرفتیم و با کلاه و بادکنک به اتفاق مامان گیتی و یاسی جون رفتیم خونشون
یه اتفاق جالب اونجا افتاد:
دختر عمه آرش جون هم مهمون بود و تولدش بود و کیک بهونه ای شد واسه گرفتن تولد زهرا خانوم!
خدارو شکر خوش گذشت!
اینم عکساش
آرش جون و گیتا گلی:
تولد تولد تولد یهوییتون مبارک:
گیتا جونی با زهرا جون وداداشیش:
قربونت برم خوشکلم
محمد صالح و گیتا
پیاده روی یهویی گیتا جونی و باباش:
امروز هم تولد آرمان عزیزمه
عزیز دل عمه تولدت مبارک. امیدوارم مثل همیشه موفق و سربلند و خوشبخت باشی.
وقتی 12 ساله بودم آرمان جونی به دنیا آمد و من برای اولین بار عمه شدم. یادش بخیر یه عالمه شور و شوق داشتم ...
کم کم همه نوه ها اومدم و من تا حالا عمه 5 تا دختر و پسر خوشکل و مهربونم...
اینم یه عکس که بیش از16 سال از عمرش میگذره
یاد پوریای عزیز گرامی و روحش شاد
آرمانی و عمو پوریاش: