گیتا خانم در پایان ده ماهگی
عزیز دل مامان سلام
گیتای نازم شیرین ترین لحظه های عمرم رو دیدن لبخند های تو میدونم، شنیدن مامان گفتن و بابا گفتنت و لمست...
امیدوارم خوشحال باشی و همیشه بخندی... امروز بابایی رفت ماموریت و جاش خالیه...
گیتا جونی چند وقت پیش با هم رفتیم پیتزا بخوریم
واسه دخترم یه پیتزای کوچولو و اختصاصی آوردن، این اولین پیتزای اختصاصیته!!! دوس داشتی و احتمالا مثل مامانت عاشق پیتزا بشی!!!
دیشب خیلی خوابت میومد اما باید حمومت میکردیم... دخترکم برای اولین بار بدون نق نق و لالایی خوندن و ... اونم توی حموم و با بدن کفی و خیس خوابت برد... واسه من خیلی جذاب بود... الهی قربون خوابیدنت برم فرشته من
نه اینکه فکر کنی مامان بابای سخت گیری هستیم اما خیلی به تمیزیت اهمیت میدیم!!!!!
اینم نمونش:
اصلا هم نترسیدی !!
از راه رفتنت بگم!!
قدمهای کوچولوت سریعن اما از سه قدم بیشتر نشدن. انشاالله تا تولدت امیدوارم بتونی راه بری.
هر وقت خواستم از راه رفتنت فیلم بگیرم تنبلی کردی و نشستی اما تا دوربین دستم نبود به صورت خودجوش راه میری و منو خوشحال میکنی.
عزیزم امیدوارم سلامت و خوشحال ببینمت.
دوستت دارم