گیتاگیتا، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

گیتاجون

آمدم... پر از انرژی...

1393/4/4 23:42
نویسنده : مامان
216 بازدید
اشتراک گذاری

یه سلام خوشحال!! مامانیت دوباره اومد

عزیزم این چند وقته همونطور که قبلا گفته بودم امتحانای این ترم از 19 خرداد تا 2 تیر منو حسابی گرفتار کرده بود...

خدا رو شکر که همش خوب شد. البته نمره ها اعلام نشده!!!

روز آخر هم با چند تا از دانشجوها رفتیم کوه و دور هم کلی خوش گذروندیم!

دیگه اینکه دایی پیام عزیز هم با خانوادش رفته بودن مکه و دیروز هم مراسم استقبالشون بود خدا رو شکر که به سلامتی برگشتن و همه فامیل دور هم جمع شدیم و خوش گذشت.

 مامان گیتی استرس شدیدی واسه خرید سیسمونی شما داره! همش میگه میدونم آخر گیتا به دنیا میاد و شما هنوز وقت ندارین واسه خرید!!!

خوب منم که در جو گیر شدن استعداد زیادی دارم همش با بابایی راجع به سیسمونی حرف میزدیم تا اینکه امروز رفتیم و سرویس چوبتو بالاخره ه ه ه  سفارش دادیم از ساحل چوب که البته چون نمایندگی تهرانه باید 25 روز تا رسیدن وسایل و نصبش صبر کنیم!!!! امروز  سرویس خوابتو قنداق فرنگیتو هم گرفتیم. سرویس کالسکه و... رو قراره بعد از ماه رمضون بابایی یه سفر به تهران داشته باشه که ازون جا میخره...

لباساتم که تکمیله

یه مقدار خرده ریزه که البته خریدش وقت گیره میمونه که انشالله تا یکی دو هفته دیگه اونا هم تکمیل میشه. در همین جا لازمه از زحمات مامان عزیزم تشکر کنم.محبت

امیدوارم سالم و به موقع به دنیا بیای و از وسایلت استفاده کنی و لذت ببری.بوس

خوب از خرید بگذریم...

بنده در مرخصی استعلاجی به سر میبرم و خوشحالم! باور کن کلی روحیم بهتره البته کمرم خیلی درد میکنه که به خاطر نشستن زیاد در ایام امتحانات بدتر هم شده...

اما روحیه که خوب باشه دردا قابل تحمل میشن. بابا مهدی هم خیلی کمکم میکنه و مواظبمونه که خیلی ازش ممنونم.

یه خبر خوب دیگه:

قند خونم مشکلی نداشت خدا رو شکر...ولی چه آزمایش پر دردسری دادم. سه بار ازم خون گرفتن و از صبح تا ظهر هم گرسنم بود. خیلی سخت گذشت به مامان شکموت! اما خوب همین که نتیجشو گرفتم سختیشم یادم رفت.

دکترم هم گفت ازین به بعد هر دو هفته نوبت چکاپمه مشکل خاصی هم نبود ولی سریع وزنم زیاد میشه مثلا از ماه گذشته حدود 3کیلو وزنم زیاد شده بود که دکتر هم گفت از خوردن زیاد برنج و ماکارونی خودداری کنم همینطور نمک هم اصلا نخورم. البته من نمک رو تقریبا حذف کردم و اونقدرا هم اهل برنج و ماکارونی نیستم اما همچنان وزن میگیرمخطا

امیدوارم مشکلی پیش نیاد.

راستی چند وقته خیلی خوابای الکی میبینم. شبای امتحان که کلا خواب سوالای امتحان رو میدیدم و اینکه جوابشونو نمیدونم شبای دیگه هم خواب آدمایی که دوسشون ندارم و زیاد از دیدنشون خوشحال نمیشم رو میبینم...نمیدونم تا کی این وضعیت ادامه داره؟!

خوب دیگه امشب تا تونستم از اخبار مطلعت کردم و از جایی به جایی پریدم و خستت کردم.

ازین به بعد زودتر واست مینویسم اگه خدا بخواد

تو رو به خدا میسپرم

سالم باش

دوستت دارم و روزای خوبی رو واست آرزو میکنم.

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

هستی مامی
5 تیر 93 12:37
سلام همشهری گلم خوبی؟ خوشحالم که اومدی نگرانت شده بودم خب خداروشکررررررر انشا الله که نمراتتم خوب شده باشه درباره آزمایشه بالاخره چیزیه که هست منم تا 12 ظهر گرسنه بودم ولی همون قدر که از اون قندهای گلوکز بهمون میدن بخوریم خودش خیلیه....من اونو که خوردم یه مقداری سرحال اومدم همون روز تا بازار هم رفتیم یه جای دیگه هم رفتیم کلا دیگه نا نداشتم برگردم خونه خوشحال شدم عزیزم فهمیدم خوبی و پر روحیه مواظب خودت و نی نی گلت باش خدا به مراهت
مامان
پاسخ
سلام مرسی از لطفت امیدوارم به سلامتی و عاقبت بخیری این چند روزو پشت سر بذاری و نی نی نازتم به دنیا بیاد . تو هم واسم دعا کن
هستی مامی
5 تیر 93 12:38
راستی برام خیلی دعا کن خیلی خیلیییییییییییییییییی ممنونم
مامانی گیتا جون
8 تیر 93 13:21
بابا چه عجب از شما خسته امتحانات نباشی به سلامتی راستی یه تبریکم برای گیتا جون واسه خریدای جدیدش انشاا... تو تختش خوابای خوب خوب ببینه
مامان
پاسخ
سلام شیما جون ممنون از لطفتون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیتاجون می باشد