گیتاگیتا، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

گیتاجون

سی و دومین هفته با تو بودن

1393/5/1 11:21
نویسنده : مامان
201 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممممم

کوچولوی دوست داشتنی من امیدوارم که حالت خوب باشه

امروز که واست پست میذارم آمدم اداره... باید یه چند روزی رو بیام و امروز رو به اتفاق بابا مهدی اومدیم شهرستان

چون من نمیتونستم با هر وسیله ای خودمو برسونم محل کارم بابایی مجبور شد مرخصی بگیره و منو برسونه

امیدوارم مدت زمان آمدنم طولانی نشه البته. طفلی بابایی زبون روزه خیلی واسش سخت بود صبح زود  رانندگی کنه چون دیشب هم استراحت کافی نکرده بودیم و درگیر کارای خونه بودیم. باید کم کم واسه ورودت آماده میشدیم و از مرتب کردن انباری و کمد ها شروع کردیم...

خوب جونم واست بگه توی این هفته بعد از حدود دو ماه رفتیم سونو گرافی. خوشکلم الان 32 هفته هستی و وزنت هم 1900 گرمه...

دکتر گفتن همه چی نرماله و مشکل خاصی نیست خدا رو شکر

بابایی از دیدنت خیلی خوشحال شد اما وضوح تصویر کم بود و دکتر گفت هرچی سن نی نی زیاد میشه تشخیص اجزا برای افراد معمولی مشکل تر میشه...

امسال شب بیست و یکم رمضون طبق هرسال من و بابایی و مامان گیتی و یاسی جون رفتیم مراسم احیا رو در پارک آزادگان بگذرونیم. خیلی دعا کردم واست

اما خوب بخاطر شرایطم بدجور حالم بد شد. حالت تهوع شدیدی هم داشتم که متاسفانه تا فرداش ادامه داشت... بلههههه من مسموم شده بودم فکر میکنم غذای مونده علت مسمومیت بود که اون هم علتش تنبلی مامانیته!. در هر صورت کارم به بیمارستان کشید و سرم و... اما خوب تا عصر بهتر شدم

خونه مامان حوری هم مراسم نذری پزون عمه نرگس، داشت برگزار میشد و ما هم بعد از بیمارستان یه سر اونجا رفتیم و به نیت تو هم یه همی به دیگ غلور زدیم.

دیشب از جلوی یه لوازم التحریر رد میشدیم به شدت هوس خرید مداد رنگی واسه تو کردم و با بابایی رفتیم و یه بسته مداد رنگی،یه جعبه رنگ انگشتی ،یه بسته ماژیک، یه بسته خمیر بازی، یه تخته وایت برد و یه جفت مداد تراش به شکل دمپایی واست خریدیم!!!!! و با بابایی کلی ذوق کردیم و لذت بردیم (( خدایااااااا این خوشی ها رو ازمون نگیر!!!))

خوب این چند وقته خبر خاص دیگه ای نبود و منم درگیر خرید و تمیزکاری ام. البته به همراه بابایی

مامان گیتی هم که کارش شده لیست کردن کارا و یاد آوری کردن ...

اللهی سایه همه بزرگترا رو بالای سرمون نگه دار

واسه شب 27 رمضون هم تصمیم دارم یه چادر نماز گل گلی صورتی واست بدوزم( البته خیاط می دوزه) شنیدم توی این شب تهیه هدیه واسه کسایی که دوسشون داریم شگون داره !!!!

خوب عزیزم امیدوارم زودتر بیام با خبرای خوب و جدید.

همیشه میخوامت...

 

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

هستی مامی
1 مرداد 93 20:24
سلام همشهری گلم خوشحالم که وبلاگت رو بروز کردی خداروشکر که همه چی خوبه مواظب خودت و گیتا جونم باش
مامان
پاسخ
سلام مامان عزیزاز اینجا وورود دخترت رو به دنیا تبریک میگم قدمش مبارک باشه
مامان پریسا و بابا مهرداد
2 مرداد 93 10:31
انشاله به زودی و به سلامتی نی نی خوشگلتون دنیا میاد و این روزا با همه سختیهاش براتون خاطره میشه.خیلی مراقب خودتون باشید به وبلاگ منم سر بزنید دوست خوبم
مامان
پاسخ
سلام مامان مهربون امیدوارم شما هم روزای خوبی انتظارتون رو بکشه و همیشه شاد و امیدوار باشین
مامانی گیتا جون
4 مرداد 93 10:23
انشاا... دخملی به سلامتی از این خریدای جدیدش استفاده کنه
مامانی گیتا جون
4 مرداد 93 10:25
به امید روزی که گیتا کوچولو چادر گل گلیش به سر با مامانی و بابایی سه تایی تو مراسم شب قدر شرکت کنن
مامان
پاسخ
امید وارم. با دعای خیر شما
مامانی گیتا جون
6 مرداد 93 12:23
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود صد حیف ازین بساط که برچیده می شود در این بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود پیشاپیش عیدتون مبارک
مامان
پاسخ
نماز و روزه هاتون قبول همیشه محتاج دعا هاتون هستم
مامانی گیتا جون
12 مرداد 93 12:55
ساحل دلت را به خدا بسپارخودش قشنگ ترين قايق را برايت مي فرستد
مامان صفورا
17 مرداد 93 3:05
سلام مامان مهربون گیتا جون خوبی؟ با بتادل لینک موافقید؟ وبتون خیلی زیبا بود ب وب بیتای منم بیاید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیتاجون می باشد