گیتاگیتا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

گیتاجون

این روزها

1395/4/10 10:16
نویسنده : مامان
274 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازم

این روزا که داری به دوسالگی نزدیکتر میشی کلی خانوم تر شدی ماشالله

کلی پیشرفت داری و من هر روز شاهد بهترین لحظه های عمرم هستم...

کلی حرفای خوشکل بلدی و هر چیزی که میگیم زود بیانش میکنی... حالا شاید دقیقا عین اون کلمه رو نگی اما سعیتو میکنی و این قابل ستایشه...

چند وقتی بود مریض شده بودی و شبا خواب از سر مامان بابا میبردی... ماه رمضونه و همینجوریشم کم خواب بودیم که حالا بیشتر هم شد!!

البته خدا رو شکر دو روزه بهتری

از یکماه قبل از عید دستشویی میری و میگفتی جیش داااا!! البته الان کامل میگی مامان بابا جیش دارم!!

من هنوز پوشکت میکنم ... نمیخام خیلی اذیت بشی!! البته از اتفاقایی که ممکنه در نبود پوشک هم بیفته میترسم!!!

یکبار خواستم از شیر هم بگیرمت اما چون مریض شدی پشیمون شدم و ترجیح دادم بعد از دو سالگیت این اتفاق بیفته...

خیلی مهربونی و از ناراحتی و گریه بقیه کلی ناراحت میشی و غصه میخوری... سریع میای و اون شخصو میبوسی و نازش میکنی... در برخورد با اطرافیان خیلی صمیمی هستی... مخصوصا با بابا ناقوس خیلی رفیقی. اما وای به اون وقتی که لج کنی و خوابت بیاد و بخای اذیت کنی!!! زمین و زمون هم نمیتونن آرومت کنن. شاید نیم ساعت  و یا بیشتر گریه کنی و جیغ بزنی و پاهاتو به در و دیوار بزنی!!!!

خدا نیاره!!!

مثل قدیما به آب بازی خیلی علاقه مندی و اگر آب باشه حتی به اندازه ته لیوان حتما از فرصت استفاده میکنی و دستتو میکنی داخل لیوان!

یه مامان مهربونی واسه نی نی هات!! دیشب قبل از خواب به کارات دقت کردم... به نینیت شیر دادی. کنارش دراز کشیدی و گذاشتیش روی پات و واسش لالایی خوندی و بغلش کردی آروم زدی به پشتش و لالاش کردی!!!!

بعدشم خودت اومدی لالا!

همسایمون دوتا نینی دوقلو داره!! با پرستارت میری خونشون و هر وقت دلتم تنگ میشه میگی بریم پیش نی نیا آ اپری!!( نی نی های آقای اکبری)

وقتی دارم گرد گیری میکنم حتما باید کمکم کنی...وسایل سفره رو میبری و میاری! خیلی دوست داری بهت مسولیتی واگذار بشه. خیلی ازین موضوع خوشحالم... در یخچالو خیلی باز و بسته میکنی و معمولا میری داخل یخچال و چیزی که دوست داری رو بر میداری و مارو صدا میزنی تا بیاریمت پایین!! توی پایین آمدن از یخچال ملاحظه میکنی...

زیاد اهل تنهایی بازی کردن نیستی و دوست داری در ایام تنهاییت بیشتر سر از جاهای مختلف خونه دربیاری و با وسایلی که اصلا مربوط به شما نیست بازی کنی... مثلا انواع سیم و پیچ گوشتی و خلاصه ابزارآلات بابایی...

و البته با وسایل مامانی!! کفش پاشنه بلند مامانیو خیلی دوست داری اما میترسم بیفتی و آسیب ببینی...

 چند روز پیش که بابایی رفت آرایشگاه ما هم باهم رفتیم اونجا و چتریاتو کمی کوتاه کردن... البته آرایشگاه های مردونه دستشون به خیلی کوتاهه!! گریه نکردی اما یکم ترسیدی!

 

 

اینجا هم رچه و یکمی سیب از درختا چیدیم و تو کلی ذوق کردی وقتی سیبا از درخت میوفتادن!

 

 

خونه نیایش جان چند وقت پیش...

 

عاشقتم دختر نازم

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامانی گیتا جون
15 تیر 95 11:20
عید آمد و عید آمد با نقل و نبیدآمد رمضان مبارک رفت این فطر سعید آمد دنیا شده یکسر گل هرگوشه پرازبلبل هر خاک شده بستان چون نور امیدآمد . . . عید سعید فطرمبارک
مامان هانیه
24 تیر 95 17:25
ماشاالله به این دختر زرنگ و شیرین زبون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیتاجون می باشد