گیتاگیتا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

گیتاجون

رچ ،بهشت کوچولوی ما

سلام دخترکم گیتای نازم دیروز 27 فرورردین 95 به اتفاق بابا ناقوس و یاسی جون رفتیم رچ. هوای عالی درختای خوشکل و سبز روشن، آب البته کم اما گوارا... خلاصه که روحیم برای شروع یک هفته پیش رو کلی عوض شد... واقعا از بابا ناقوس و مامان گیتی خیلی سپاسگزارم که همچین جای قشنگی رو واسه ما فراهم کردن... اینم یه عالمه عکس از دخترکم...   اولین چاقاله زردآلوی گیتا جونی که خودش چیده...                 اینجا گیتا چشمش افتاد به یک گل:   نشست و نازش کرد...       ...
28 فروردين 1395

سال 95 و سفر به طبس

سلام دختر عزیزم گل مامان روز هشتم فروردین تولد مامان گیتی بود و البته مهمونی عید دیدنی هم خونه ما! واسه مامان گلم کیک پختم و تولد تولد کردیم... امیدوارم همیشه زنده و پاینده و سالم باشه...     دخترکم رفت سرزمین جادویی بازی ... البته وسایل بازی مناسب سن گیتا گلی خیلی کم بود!!     بهلگرد روستای شوهر خالمه. مادر ایشون فوت کردن و ما واسه مراسمشون رفتیم اونجا. دخترم مرغ و خروسا رو دید و با پیشی ناز بازی کرد. اصلا هم نترسید... بعدش هم با خانواده دایی پیام رفتیم روستای چارده و خوش گذروندیم!         روز دهم هم رفتیم سفر!! به اتفاق خانواده دایی پ...
14 فروردين 1395

آغاز سال یکهزار و سیصد و نود و پنج شمسی !!!

سلام دخترکم بعد از یه عالمه بدو بدوی اسفند ماه بالاخره صبح عید رسید... ساعتای 7 سفره چیدم!! اما اینو بگم که دخترکم نذاشت سفره ای بمونه بنا براین جمع کردم بساط سفره رو و قرار شد لحظات آخر دوباره پهن کنیم!! بماند که موقع سال تحویل شد و اینقدر درگیر کارامون بودیم که هرکی یه جای خونه گرفتار کارای شخصیش بود و من باورم نمیشد سال تحویل شده!!! خیلی ناراحت شدم اما بابایی دلداری داد و گفت حالا سفره میندازیم و عکس یادگاری میگیریم. عیبی نداره!!! شما ساعت 7/10 حاضر بودی چون رفتی حموم و لباسای نو تنت کردم اما من و بابایی حاضر شدیم و عکس گرفتیم این از لحظه سال تحویل       امسالم مثل پارسال مامان گیتی و یا...
6 فروردين 1395

قبل از سال 95

سلاااااام فرشته کوچولوی من عیدت مبارک سال 95 رسید و متاسفانه من اینقدر سرم شلوغ بود که نتونستم وبلاگتو قبل از عید به روز کنم گیتا کوچولوی من اسفند ماه پر از جنب و جوشه . همیشه زمان کم داری مخصوصا کارمندا که هم باید برن سر کار هم خونه تکونی کنن هم خرید کنن و.... اما با تموم این حرفا اسفند پر از حس خوبه و بسیار زیباست... امسال از نهم تا چهردهم اسفند ماه از طرف اداره در نمایشگاه توانمندیهای زنان خراسان جنوبی شرکت داشتیم و دخترم هم در روز افتتاحیه تشریف آوردن و مهمان ویژه بودن!!! بماند که مهمان کوچولوی من اونقدر جنب و جوش داشت که همه شناختنش!!!     صبح چهاردهم اسفندماه هم مراسم جنگلانه از طرف اداره بابایی ب...
5 فروردين 1395

اولین حضور در انتخابات گیتا جون

سلام عزیز دل مامان امروز هفتم اسفندماه 94 دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان بود... ما هم در ساعات نخست به اتفاق گیتا گلی رفتیم تا در انتخابات شرکت کنیم و رای بدیم... دختر گلم اولین رای رو در صندوق اخذ رای انداخت و ماهم این لحظه رو ثبت کردیم: اول با دقت نگاه کرد ببینه چطور رای رو میندازن: بعد کاغذ رو سعی کرد بندازه: بعد از رای دادن رفتیم پارک توحید... دخترم کلی بازی کرد و لذت برد...     اولین شکوفه های بهاری در آخرین روزهای زمستون:             دیروزم رفتیم رچ و خوبیش این بود که آب نو...
7 اسفند 1394

مهمونی خونه امیر محمد

سلام فرشته کوچولوی من چند شب پیش رفتیم خونه نوی خاله سمانه شما هم با امیر محمد ناز کلی بازی کردی و البته اتاقشو داغوووون کردی. تموم اسباب بازیاشو از قفسه هاش آوردی بیرون و ... وای وای خلاصه که خووووووب آتیش سوزوندی     دخترم کلی خاله بازی هم کرد توی خونه چادری امیر جوونی اللهی همیشه مهمونی و بازی باشه!! دوستت دارم فرشتم ...
5 اسفند 1394

دخترکم بزرگ شده

سلام فرشته نازم روزها میان و میرن و تو جلوی چشمام قد میکشی و بزرگ میشی از خدا میخام سالم باشی و همیشه زندگی رو دوست داشته باشی و هیچوقت نا امید نشی... دیگه کلی حرف میزنی و کلمات رو به لهجه خودت ادا میکنی. هر کاری ازت بخام رو انجام میدی... خیلی سیاست مداری و وقتی کار درستی انجام نمیدی برای اینکه جو رو عوض کنی با لبخند و گفتن دالی و دکی حواس مارو پرت میکنی... از هر جایی بالا میری و خونه مرتب و تمیزو در عرض مدت کوتاهی تبدیل به یک خونه نامرتب میکنی... واقعا با این کارات کلی منو عصبی میکنی اما وقتی میخندی همه چی یادم میره... دیگه درسام تموم شده و درگیر پایان نامم هستم. انشالله در این مرحله هم موفق بشم و با درس خداحافظی کنم!!! دخ...
26 بهمن 1394

همین جوری بعد یک مدت زیاد!!!

سلام گیتا خانومی!!! عزیز مامان ببخش منو که اینقدر دیر آمدم واسه سر زدن به وبلاگت... دختر کوچولوی نازم هر روز شاهد قدکشیدنت و بلبل زبونیاتم و ازین بابت خدا رو شکر میکنم... این مدت درگیر درس و امتحان بودم. در کل هم سرم فوق العاده شلوغ بود و به خیلی از کارهام نمیرسم مادر جان!! چند تا عکس فعلا میزارم انشالله بقیه باشه واسه بعد داریوش عزیز و گیتا گلی  دختر نازم یه لالای اخمو خیلی دوستت دارم فرشته ناز مامان ...
10 بهمن 1394

پایان پاییز 94 و شب چله

سلام دخترک ماهم دیشب شب یلدا بود. امسال تصمیم گرفتیم این شب رو ما میزبان خانواده باشیم... دور هم بودن در کل خوبه مخصوصا که بهونش شب چله باشه... خداروشکر کارایی که در نظر داشتم رو تونستیم انجام بدیم.اینم سفره یلدامون:   مهمونای عزیزمونم شب تشریف آوردن و خوش گذشت         بابا ناقوس واسه همه فال حافظ گرفتن...   از جمله واسه گیتای نازم:   اینم گیتا خانوم در حال ناخونک زدن!!   یگانه عمش:     نخ کامواهای مامان گیتی هم به این روز افتاد:   با دختر دایی جون رقصیدین و دست دست کردین... &nb...
1 دی 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیتاجون می باشد