گیتاگیتا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

گیتاجون

گیتا گلی دو سالشه!!!

سلاااام دختر کوچولوی دو ساله من فرشته نازم خدا رو سپاسگزارم که دختر ناز و مهربونی چون تورو نصیبم کرد... امیدوارم سالها سلامت و خوشبخت و شاد زندگی کنی و در کنار هم لحظه های خوبی رو تجربه کنیم... از خدا برای همه بچه های دنیا امنیت و سلامتی و بهروزی آرزو میکنم..... فرشته نازم امسال یک جشن خیلی کوچولو ولی زیبا رو کنار عزیزانم مامان گیتی و یاسی جونو و بابایی و تو تجربه کردم... یک جشن یهویی ولی زیبا... جای همه افراد خانواده خالی بود...   فرشته نازم جلوی در ورودی شمس العماره همراه با بادکنکای تولدش:       و جشن کوچولوی ما: دختر کوچولو،مامان کوثر و مامان گیتی   ...
23 شهريور 1395

دومین همزمانی میلاد امام رضای مهربون و تولد گیتای نازم...

سلام دختر کوچولوی دو ساله قمری من!!! فرشته خوشکلم تولدت مبارک... خیلی خوشحالم که کنارمی. زندگی بدون تو رنگی نداره و خدا مثل همیشه در حق من لطف کرد که تو کنارمی... سپاس خدای بزرگ... سپاس خیلی وقته به وبلاگت سر نزدم... خیلی عذر خواهم... اما بالاخره قسمت شد و آمدم. خیلی حرف نگفته هست... هرچی یادم بیاد مینویسم و اگر مطلبی جا موند عذر میخام... هفته گذشته واسه من یک روز خوب داشت. دانش آموزای سال 65 بابا ناقوس دور هم جمع شدن و بابای من رو هم دعوت کردن تا ازش قدردانی کنن. سال 65 همون سالی بود که من به دنیا اومده بودم. از خوندن یادگاری هایی که بابا ناقوس توی دفتر دانش آموزانش نوشته بود فهمیدم از وجود من قند توی دلش آب میشده!!! الهی ...
25 مرداد 1395

بدون عنوان

دخترکم سلام رمضون تموم شد و عید فطر اومد ... انشالله همه طاعاتشون قبول باشه... صبح عید ما خواب موندیم متاسفانه و به نماز نرسیدیم! بعد از اینکه حاضر شدیم و لباسای خوشکلمونو پوشیدیم رفتیم خونه مامان گیتی و بابا ناقوس و بعد از تبریک و صرف صبحانه همگی رفتیم سر مزار دایی پوریا و عید رو به پوریای عزیزم تبریک گفتیم. بعد ازونجا رفتیم خونه دایی بزرگم و اونجا هم فامیلو دیدیم و خوش گذشت. بعد هم خونه مامان بابایی رفیم و عید رو تبریک گفتیم و ظهر هم خونه خودمون بودیم و در کل روز خوبی بود... فرداش هم رفتیم رچ... بعد از چند باری که رچ رفته بودیم و از باغ بیرون نیومده بودیم رفتیم یه دوری اطراف زدیم... متاسفانه آب کم بود و واقعا دلم سوخت... امیدوا...
23 تير 1395

این روزها

سلام دختر نازم این روزا که داری به دوسالگی نزدیکتر میشی کلی خانوم تر شدی ماشالله کلی پیشرفت داری و من هر روز شاهد بهترین لحظه های عمرم هستم... کلی حرفای خوشکل بلدی و هر چیزی که میگیم زود بیانش میکنی... حالا شاید دقیقا عین اون کلمه رو نگی اما سعیتو میکنی و این قابل ستایشه... چند وقتی بود مریض شده بودی و شبا خواب از سر مامان بابا میبردی... ماه رمضونه و همینجوریشم کم خواب بودیم که حالا بیشتر هم شد!! البته خدا رو شکر دو روزه بهتری از یکماه قبل از عید دستشویی میری و میگفتی جیش داااا!! البته الان کامل میگی مامان بابا جیش دارم!! من هنوز پوشکت میکنم ... نمیخام خیلی اذیت بشی!! البته از اتفاقایی که ممکنه در نبود پوشک هم بیفته میتر...
10 تير 1395

سه تا تولد خردادی!!

سلام گیتای نازم دخترکم ماه رمضونه و افطاری های خانواده عزیزم هر روز با یک جشن کوچولوی خانوادگی همراهه! اولین مراسم مربوطه به تولد یاسمن خانوم گل که امسال معدلشم 20 شده و کلی همه رو خوشحال کرده...       دومین مراسم هم مربوط به تولد داریوش خان...       نیناش ناش گیتا خانووووم     و آخرین مراسم تولد هم یگانه جووونی       جای پوریا توی تولد دختر و پسر نازش و برادر زاده عزیزش خیلی خالی بود... امیدوارم دعای خیرش بدرقه راه فرزندان عزیزش باشه حدودا یکماه پیش یک اتفاق بد هم واسه دخترم ا...
1 تير 1395

روزهای خوب خرداد

سلام دختر برگ گلم امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشی بیست و یکماهگی دخملم تموم شد و باید کم کم منتظر روز تولد دو سالگیت باشیم! این چند وقت روزای شلوغ و البته خوبی رو داشتیم... روز دهم خرداد مراسم تجلیل از بابا ناقوس عزیز برگزار شد. جلسه بسیار خوبی بود ... به بابا ناقوس و مامان گیتی افتخار میکنم و خدا رو شاکرم که فرزند این پدر و مادرم...               گیتا جونی وسط سخنرانی بابا ناقوس یهو پرید روی سن!!! هیچ کاری هم از دست کسی بر نمیامد!! با اعتماد به نفس شدید رفتی بالای سن و واسه خودت گشتی و با اعتماد به نفس به همه نگاه کردی و در آخر هم فی...
16 خرداد 1395

سفر اردیبهشتی ما به مشهد

سلام دختر نازم امیدوارم سالم و سرحال و سرافراز باشی... فرشته ناز ما 9 اردیبهشت به مشهد سفر کردیم و خداروشکر خوش گذشت... جای همه خانواده عزیزم علی الخصوص پوریای خوبم خالی بود... خیلی عوضش کلی برای همشون دعا کردم... دختر نازمم هر روز میرفت زیارت و ضریح امام رضا رو میبوسید...           طوس و مقبره فردوسی کبیر:               کوهسنگی و دیزی خوشمزش!!         مگه میشه یجا آب باشه و گیتا گلی به راحتی ازونجا عبور کنه!! ...
21 ارديبهشت 1395

آخر هفته و تعطیلات

سلام دخترم... روز پنج شنبه میلاد حضرت علی (ع) روز مرد و روز پدر بود... صبح با داریوش جون رفتیم پارک بازی کردیم بعد هم به بابای عزیزم تبریک گفتیم... امیدوارم سایش بالای سرمون باشه. به مهدی عزیز هم روز مرد رو تبریک میگم...       صبح روز بعد هم با بابا ناقوس رفتیم رچ خیلی خوب بود جای همه خالی           و باز هم آب و یه دخمل آب دوست:       سلفی بابا و گیتا خدایا... همه شاد باشن... در امنیت زندگی کنن... خدایا دنیا رو پر از صلح و عشق کن. ...
4 ارديبهشت 1395

رچ ،بهشت کوچولوی ما

سلام دخترکم گیتای نازم دیروز 27 فرورردین 95 به اتفاق بابا ناقوس و یاسی جون رفتیم رچ. هوای عالی درختای خوشکل و سبز روشن، آب البته کم اما گوارا... خلاصه که روحیم برای شروع یک هفته پیش رو کلی عوض شد... واقعا از بابا ناقوس و مامان گیتی خیلی سپاسگزارم که همچین جای قشنگی رو واسه ما فراهم کردن... اینم یه عالمه عکس از دخترکم...   اولین چاقاله زردآلوی گیتا جونی که خودش چیده...                 اینجا گیتا چشمش افتاد به یک گل:   نشست و نازش کرد...       ...
28 فروردين 1395

سال 95 و سفر به طبس

سلام دختر عزیزم گل مامان روز هشتم فروردین تولد مامان گیتی بود و البته مهمونی عید دیدنی هم خونه ما! واسه مامان گلم کیک پختم و تولد تولد کردیم... امیدوارم همیشه زنده و پاینده و سالم باشه...     دخترکم رفت سرزمین جادویی بازی ... البته وسایل بازی مناسب سن گیتا گلی خیلی کم بود!!     بهلگرد روستای شوهر خالمه. مادر ایشون فوت کردن و ما واسه مراسمشون رفتیم اونجا. دخترم مرغ و خروسا رو دید و با پیشی ناز بازی کرد. اصلا هم نترسید... بعدش هم با خانواده دایی پیام رفتیم روستای چارده و خوش گذروندیم!         روز دهم هم رفتیم سفر!! به اتفاق خانواده دایی پ...
14 فروردين 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیتاجون می باشد